English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8317 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
winery U کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
vinosity U حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass U لیوان شراب پیمانه شراب
viniculture U شراب سازی
winepress U خمره شراب سازی
vinifacteur U اسباب شراب سازی
wine U شراب
wines U شراب
the juice of the grape U شراب
viniferous U شراب زا
bacchus U شراب
winebibber U شراب خور
cider U شراب سیب
wine U شراب نوشیدن
pottle U رطل شراب
wine maker U شراب ریز
viticulturist U شراب ساز
wine cellar U شراب دخمه
wine cellar U انبار شراب
vinous flavour U طعم شراب
vinal U بشکل شراب
wineglass U جام شراب
decant U ریختن شراب
filtrate U شراب ناب
grcen wine U شراب تازه
grcen wine U شراب نارس
guzzler U شراب خور
it is a racy wine U شراب رادارد
decanting U ریختن شراب
decants U ریختن شراب
oenologist U شراب شناس
fortified wines U شراب قوی
oenomel U شراب عسلی
wines U شراب نوشیدن
wino U معتاد به شراب
wineskin U مشک شراب
enology U شراب شناسی
winegrower U شراب ساز
fortified wine U شراب قوی
decanted U ریختن شراب
binges U شراب خواری
ustulation U سوزاندن شراب
rhenish wine U شراب اسمانی
riesling U شراب سفید
grail U جام شراب
binge U شراب خواری
vermt U شراب افسنطین
cochineal U قرمز شراب کش
viniferous U دارای شراب
vermouths U شراب شیرین افسنطین
gill U پیمانهای برای شراب
argol U دردشراب .ته نشین شراب
chablis U نوعی شراب سفید
gladstone U نوعی شراب ارزان
scuppernong U شراب انگور مشک
wineglasful U گیلاس شراب خوری
bacchus U رب النوع شراب و باده
maderia U شراب محصول مادریا
wineshop U مغازه شراب فروشی
fortified wines U شراب تقویت شده
jeroboam U جام شراب بزرگ
fortified wine U شراب تقویت شده
cellars U جای شراب انداختن
cellar U جای شراب انداختن
straw wine U شراب شیرین کشمش
malmsey U شراب شیرین قبرس
loading U امیختن موادخارجی به شراب
chianti U نوعی شراب قرمز
vermouth U شراب شیرین افسنطین
goblets U گیلاس شراب تکه
claret U نوعی شراب قرمز
fiascos U ناکامی بطری شراب
vinic U مربوط به شراب یا الکل
chalice U گیلاس شراب [در مراسم]
viniculture U پرورش انگور شراب
goblet U گیلاس شراب [در مراسم]
vintnery U عمده فروشی شراب
frutex U شراب شربت الکلی
enology U مبحث شراب شناسی
vintner U عمده فروش شراب
fiasco U ناکامی بطری شراب
clarets U نوعی شراب قرمز
goblet U گیلاس شراب تکه
vintners U عمده فروش شراب
sacked U شراب سفید پرالکل وتلخ
port U شراب شیرین بارگیری کردن
crust of wine U جرم شراب در روی شیشه
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
sherris U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
gourmets U خبره خوراک شراب شناس
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
amontillado U نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
libation U نوشابه پاشی نوشیدن شراب
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
sherries U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherry U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sacks U شراب سفید پرالکل وتلخ
sack U شراب سفید پرالکل وتلخ
libation U تقدیم شراب به حضور خدایان
gourmet U خبره خوراک شراب شناس
libations U تقدیم شراب به حضور خدایان
libations U نوشابه پاشی نوشیدن شراب
vinometer U الت سنجش الکل شراب
tent U اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tents U اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
birl U شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
punch U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
dionysus U >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
punched U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
nectar U شراب لذیذ خدایان یونان شهد
wine cooler U هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
punches U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
wine taster U جام شراب مخصوص نمونه گیری
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
bacchic ornament U [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
lord's table U میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
daiquiri U مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
vinous eloquence U فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
tasters U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
wine taster U کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
canaries U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
tokay U انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
The milk [the wine] has already turned [gone off] . U شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
viticulture U صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
canary U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
When drink enters, wisdom departs. <proverb> U آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
wine palm U هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
Charbughra U چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
wine does not a with me U شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
wiring U موسسه سیم سازی
engineering works U کارخانه ماشین سازی
pottery factory U کارخانه چینی سازی
wirework U کارخانه سیم سازی
dye works U کارخانه رنگ سازی
ropewalk U کارخانه طناب سازی
shipyard U کارخانه کشتی سازی
salt works U کارخانه نمک سازی
shipyards U کارخانه کشتی سازی
ship yard U کارخانه کشتی سازی
nailery U کارخانه میخ سازی
dockyard U کارخانه کشتی سازی
concreting plant U کارخانه بتن سازی
dockyards U کارخانه کشتی سازی
concrete plant U کارخانه بتن سازی
coking plant U کارخانه ذغال سازی
powder mill U کارخانه باروت سازی
factory team U تیم کارخانه اتومبیل سازی
dairy farm U مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
shipyard U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
oenology U می شناسی شراب شناسی
winebag U مشک شراب مشک
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
iron master U رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
instituted U موسسه
establishment U موسسه
establishments U موسسه
enterprise U موسسه
institute U موسسه
institution U موسسه
enterprises U موسسه
stablishment U موسسه
inst U موسسه
corporation U موسسه
institutes U موسسه
corporations U موسسه
instituting U موسسه
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
entity U موسسه مستقل
entities U موسسه مستقل
bindery U موسسه صحافی
charity U موسسه خیریه
charities U موسسه خیریه
businesses U موسسه بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
closed shops U موسسه کارشناسی
pawnshop U موسسه رهنی
closed shop U موسسه کارشناسی
charitable institution U موسسه خیریه
Recent search history Forum search
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
3midas touch
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
1Regulatory label
1Oem
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
0جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com